برداشت۱: بلوغ سازمانی دو جامعه متفاوت و سبک مدیریت، به مقتضای آنها:
الف: یک جامعه هدف، با سطح تحصیلات و زندگی پائین، تجربه صنعتی توسعه نیافته و عادت مدیریتی دستوری و قبیله ای، فقط میتواند "سبک مدیریت ۱ یا دستوری" را اعمال کند.
ب: یک جامعه هدف، با سطح تحصیلات و زندگی بالا، تجربه صنعتی توسعه یافته و تاریخچه مدیریتی گذر کرده از سبکهای مدیریت ۱،۲،۳، میتواند "سبک مدیریت مشارکتی" را، اعمال کند.
مثالهای فوق بیانگر مفهوم مدیریت اقتضائی هستند، یعنی انتخاب سبک مدیریت، به مقتضای بلوغ سازمانی جامعه هدف.
برداشت ۲: تغییر پی در پی در مدیران یا اعمال تغییرات در ساختار و سازمان، نمیتواند منجر به توسعه سبک مدیریت شود و باید بلوغ سازمانی جامعه هدف، توسعه یابد.
برداشت ۳: سیستم گرائی، فرایندگرائی، قانون گرائی و همچنین سیستم پیشنهادات، از مشخصات دوره مدیریت حمایتی است و در جامعه هدفی با بلوغ "در حال توسعه"، قابلیت اعمال و موفقیت را دارد.
برداشت ۴: اگر سبک دستوری، بدلائل مختلف، تضعیف شود و سیستمها و قوانین و مقررات هم جایگزین نشوند، ارتباطات و تعاملات، یعنی سبک ۲ ، اعمال میشود..
برداشت ۵: توسعه بلوغ سازمانی، منجر به مطالبه سبک مدیریت بالاتر خواهد شد، لذا مدیران می باید جلوتر از بلوغ، باشند، تا هم بلوغ را توسعه دهند وهم سبک مدیریت را، اگر مدیریت، عقب تر از بلوغ باشد، منجر به تمرد، دلسردی و حتی بحران، در جامعه هدف، خواهد شد.
نظرات شما عزیزان: